هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند زلف مشوش و قامت دلگشا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که نباید تنها به ظاهر او نگاه کرد، بلکه باید به معنی و جوهره‌ی عشق و دل توجه داشت. همچنین، شاعر از عشق به عنوان یک مفهوم فراتر از جهان مادی یاد می‌کند و مخاطب را از نگاه سطحی به عشق و معشوق برحذر می‌دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است نیاز به دانش ادبی بیشتری داشته باشد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۹۱

آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر
و آن قامت دلگش بین در سروروان منگر

بالعل لبش خطی درنام بدخشان کش
آسایش جانداری ز آسایش جان منگر

گوید که جهان و جان تاخیر مکن گو، هان
کان جان و جهان آمد در جان جهان منگر

با شخص فنادشمن بر راه سران منشین
با دیده ی نامحرم در روی بتان منگر

او معنی دل دارد تو صورت و تن بینی
با چشم چنین هی هی در یار چنان منگر

پیش از تو اثیر از ری بیزار شود لیکن
در سوز دلش می بین در قول زبان منگر

گر صاحب تمکینی در حضرت عشق تو
چون همت خسرو کی در کون و مکان منگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.