۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵

بی تو با یک دل، غم دل مانده ام
دست بر سر، پای در گل مانده ام

هر کسی را، یادلی یا دلبری است
من چرا، بی دلبر و دل مانده ام

دست گیریدم، که سخت افتاده ام
چاره سازیدم، که مشکل مانده ام

یار با هر ناقصی شاد است و بس
من بغمخواری چو کامل مانده ام

صد دعا، در سینه دارد آن مگیر
من بدین یک نفس حاصل مانده ام

دخل و خرجی نیست بس وافر که من
در غم باقی و فاضل مانده ام

چون کنم آسان گذارم چون اثیر
تا در این ده روزه منزل مانده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.