هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و دردهای عاشقانه خود میگوید، از عشق نافرجام و جفاهای معشوق سخن میراند و بیان میکند که چگونه برای پوشاندن راز عشقش رنجهای فراوانی را تحمل کرده است. او از ناامیدی و بیعدالتی معشوق شکایت دارد و در نهایت، حتی آخرین سخنش را نیز به پای جفا میریزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و رنجهای روحی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۱۱۸
از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم
خط، بر خرد عافیت اندیش کشیدم
سودای تونا خوانده درآمد ز درجان
در خانه دلی بود مرا، پیش کشیدم
تا راز تو در سرخی رخساره بپوشم
بس خون که بچشم از جگر ریش کشیدم
دیدم که همه بی رقم درد تو صفرند
منهم رقم درد تو بر خویش کشیدم
صد بار، ز بیداد تو رختی که ندارم
از عالم هستی بعدم پیش کشیدم
با محرم و نا اهل چو نحل از قبل تو
هم نوش فدا کردم و هم نیش کشیدم
از غایت جور تو، اثیرا سخنی ماند
آن نیز بپیش تو جفا کیش کشیدم
خط، بر خرد عافیت اندیش کشیدم
سودای تونا خوانده درآمد ز درجان
در خانه دلی بود مرا، پیش کشیدم
تا راز تو در سرخی رخساره بپوشم
بس خون که بچشم از جگر ریش کشیدم
دیدم که همه بی رقم درد تو صفرند
منهم رقم درد تو بر خویش کشیدم
صد بار، ز بیداد تو رختی که ندارم
از عالم هستی بعدم پیش کشیدم
با محرم و نا اهل چو نحل از قبل تو
هم نوش فدا کردم و هم نیش کشیدم
از غایت جور تو، اثیرا سخنی ماند
آن نیز بپیش تو جفا کیش کشیدم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.