۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

شب دوش با دوست می خورده ام
بگو نوش، کز دست وی خورده ام

بخصل سبک باج جان برده ام
بد او، کران، ملک ری خورده ام

من و مجلس خاک در کل عمر
چنین می، کجا تا که کی خورده ام

ز کوثر نم، از خلد خود دیده ام
ز آتش تف، از ورد خوی خورده ام

نگیرد خمار و نگیرد تبم
بیکبار، تا ترک می خورده ام

بهار دلم، آب رز دان کزو
به تیغ سلم خون دی خورده ام

ز مستی، که بوده است آگه نیم
که کی خفته ام چند می خورده ام

خمیده چو چنگم خروشان چو نی
چنان بر تن چنگ و نی خورده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.