۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم
دوستگانی بر رخ ماه مبارک پی زنیم

پای در میدان عشق لعبتان عُز نهیم
دست بر فتراک مهر لعبتان ری زنیم

ما که از پروانه ایم آخر، مگر می آتش است
هرچه بادا باد، بل با خویشتن بر وی زنیم

لشگری میسازد او باش خرابات آنگهی
قصد تاج خان کنیم ورای ملک کی زنیم

قوت دلهای نازک، در گل ما تعبیه است
حسبة لله سنگی بر سر این کی زنیم

گر بر این آهنگ زیرش مستی ما بگسلد
هستی یکسر زخمه ئی بربم و بر لاشی زنیم

او قدح ها در کشد، زین باده و لب نسترد
ما ببوئی جرعه ی صد سال هوئی هی زنیم

تا دمی دیگر، دم عالم فرو خواهد شدن
ماز صحبت گر دمی داریم با هم کی زنیم

گر دمی دیوانه با ما، دم زند همچون اثیر
آهی از دل بر کشیم و آتش اندر نی زنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.