هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و عشق سخن میگوید. او از سوختن دل در فراق یار، انتظار برای بازگشت او، و نگاههای عاشقانه به چهرهی معشوق میگوید. همچنین از بیخبری از احوال یار و شبهای بیخوابی در فراق او یاد میکند. در پایان، به امید دیدار و اشکهای عاشقانه اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۲۸
در فراق تو سوخت این جگرم
تا چو بخت اندر آمدی، ز درم
کرده صد چشم گرچه چون نرگس
در گل عارض تو می نگرم
هم ز خود باورم کسی نکند
خبرت هست، سخت بی خبرم
می نماید که بخت بیدار است
یا من خیره سر، بخواب درم
ای بسا شب، که بود بی رویت
روی بر خاک راه چون سحرم
وقت آنست اگر بخواهد خواست
خشک چنگ تو عذر چشم ترم
تا چو بخت اندر آمدی، ز درم
کرده صد چشم گرچه چون نرگس
در گل عارض تو می نگرم
هم ز خود باورم کسی نکند
خبرت هست، سخت بی خبرم
می نماید که بخت بیدار است
یا من خیره سر، بخواب درم
ای بسا شب، که بود بی رویت
روی بر خاک راه چون سحرم
وقت آنست اگر بخواهد خواست
خشک چنگ تو عذر چشم ترم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.