هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق غم و اندوه، ناامیدی و حسرت است. شاعر از گذشت عمر، کم‌صبری، درد و رنج زندگی سخن می‌گوید و به شرایط دشوار و ناپایدار زندگی اشاره می‌کند. تصاویری مانند شرر در دل، نم در دیده، و قلم نالان، همه نشان‌دهنده‌ی رنج و اندوه درونی هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی موجود در شعر، مانند ناامیدی، گذشت عمر و دردهای روحی، برای درک و هضم نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مضامین دچار مشکل شوند یا تحت تأثیر منفی قرار گیرند.

شمارهٔ ۱۵۱

ما مانده ایم و جانی، در دست غم بمانده
از عمر بیش رفته، از صبر کم بمانده

در دل شرر فتاده بر مغز تف رسیده
از روی آب رفته در دیده نم بمانده

از سر گذشت کردون سر برخط حوادث
نالان و اشک ریزان همچون قلم بمانده

با این دو روزه هستی، بنشسته تن ولیکن
از لذت فراغت دل با عدم بمانده

کاری چو گنج قارون، رخ در نشیب داده
دردی چو کوه قارن، ثابت قدم بمانده

دست که چید گلها، از شاخ شادمانی
امروز تا ببازد، در خار غم بمانده

الا دو دم نمانده از تف عمر با ما
صد داغ و درد حسرت با آن دو دم بمانده

روزی بقای عالم در شب فتاد و آنگه
امید را دماغی بربوک هم بمانده

گیتی نمای طبعت، زنگار خورد اثیرا
در بند مرد زنگی از طوس و جم بمانده
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.