۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۳

جانا، همه آیت نکوئی
درشان تو آمده است گوئی

یک گل چو رخت بدست ناید
گر در چمن جهان بجوئی

حسنت ببرد زبان سوسن
گر لاف زند بتازه روئی

دارم طمع وفا ز تو نه
کاین قاعده نیست در نکوئی

گوئی بگشم تو را نگشتی
لیکن چه کنی که این نگوئی

روزی دو، اثیر را امان ده
کان غمزه عاشق است گوئی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.