۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷

زهی چتر قمر طرف کلاهت
بغلطاق سحر زلف سیاهت

غلامی را قبا کوتاه کرده
هزاران خسرو صاحب کلاهت

اگر زلفت بجنباند نسیمی
شود بر جان خون آلود آهت

به بزم اختران شو تا به بینی
فلک مسند نهد بر پیشگاهت

بخدمت برمیان بندند جانها
چو دیگر بندگان خورشید و ماهت

بمعصومان درافتد غلغل اینک
چو عصمت را بیاراید گناهت

جهان خاص گردد خاصه اکنون
که میر خوب رویان، خواند شاهت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.