۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳ - بالتماس دوستی گفته

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست
همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست

هیچ عاشق دیده ی خوش در وجود
کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست

ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک
بوی گل بی خار و رنگ لاله بی رخساره نیست؟

بالغه گر می کند دنیایتان تن در دهید
هیچ دلوی نیست در عالم که هر دم پاره نیست؟

چشمشان چون دید حس بر آسمان انداخت آز
بوالعجب شمعی که بی خاصیتش دواره نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.