هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از بی‌قراری و سرگشتگی خود در عشق می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز به اندازه غم معشوق برایش ارزشمند نیست. او فقر و نداری خود را با زیبایی و کمال معشوق مقایسه می‌کند و عشق را بالاتر از هر نعمتی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۶

در عشق تو ای جان که چو تو خوش صنمی نیست
سرگشته دلی چون من و ثابت قدمی نیست

گویند کم از یک نبود هرگز و چندم
از عشق تو سرگرم اگر کم ز کمی نیست

ما را همه شادی ز غم تست فزون باد
اندی که غمت هست اگر هیچ غمی نیست

زان است شکفته گل رخسار چو داری
صد بدره دینار و مرا خود درمی نیست

چون صورت لا زلف تو در هم شده بینم
نبود عجب ار ما را زان لانعمی نیست

ما را بنعم کردن کس خود چه نیاز است
در دولت رادی که چنو محتشمی نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.