۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰

سخت با ما تو بخیلی بسلام
نیک مائیم ترا عاشق و رام

جان ما عاشق و تو معشوقه
دل ما صید و سر زلف تو دام

روی و زلفین تو خون آمد و مشک
وصل و هجر تو حلال است و حرام

بوسه خواهم در حال بده
مکن ای دوست مرا دشمن کام

نقره اندامی و من زر رویم
بزر پخته خرم نقره خام

آن چنانم ز نحیفی که همی
نتوانم زد یکدم بدو گام

نعمت روی تو می باید و بس
بسر تو که تمام است تمام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.