هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از شبهای بیداری، حسرت و تیمار خود میگوید. او از عدم وصال یار دلبر و هجران دوست رنج میبرد و خود را مانند محنتکشتگان در تحیر و روی به دیوار مانده توصیف میکند. شاعر از فراق یار و دردهای درونی مانند سودا و صفرا سخن میگوید و حالتی شبیه به مرد ناهشیار دارد. در پایان، از بیماری خود میگوید و امید به بهبودی دارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای کودکان دشوار بوده و مناسب سنین بالاتر است. همچنین، مفاهیمی مانند حسرت، هجران و محنت نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۳
همه شب دوش من بیدار بودم
ندیم حسرت و تیمار بودم
ز وصل یار دلبر برنخوردم
ز هجر دوست برخوردار بودم
چو محنت کشتگان اندر تحیر
بمانده روی در دیوار بودم
همی جان کندم اندر فرقت یار
مبر آن ظن که من بیکار بودم
زسودا و ز صفرا و طپیدن
بسان مرد نا هشیار بودم
مرا گویند چون بودی چگویم
مگر بهتر شوم بیمار بودم
ندیم حسرت و تیمار بودم
ز وصل یار دلبر برنخوردم
ز هجر دوست برخوردار بودم
چو محنت کشتگان اندر تحیر
بمانده روی در دیوار بودم
همی جان کندم اندر فرقت یار
مبر آن ظن که من بیکار بودم
زسودا و ز صفرا و طپیدن
بسان مرد نا هشیار بودم
مرا گویند چون بودی چگویم
مگر بهتر شوم بیمار بودم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.