هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌نالد و بیان می‌کند که جز رنج و نیش از معشوق نصیبی ندارد. او حاضر است جانش را فدا کند اما بیش از این توانایی ندارد. شاعر احساس می‌کند که در غم معشوق، حتی خود را فراموش کرده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۶

حاصل ز تو جز درد دل ریش ندارم
قسم از لب نوشین تو جز نیش ندارم

یک جان نه که صد جانت فدا باد ولیکن
معذور همی دار که زین بیش ندارم

هر روز خوهی تا که ستانی دل از من
حیلت چه بود چون من درویش ندارم

تا در غم تو پای من از جای برفت است
هم جان و سر تو که سر خویش ندارم

والله که ز هستی خودم یاد نیاید
تا آینه روی تو در پیش ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.