۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

ما را رخ آن نگار بایستی
آن شاهد روزگار بایستی

گویند حدیث یار خود ناری
اول باید که یار بایستی

در دست و دلم ز روضه وصلش
چون گل نرسید خار بایستی

آید بر من شکار دل وقتی
بازش هوس شکار بایستی

دل بردی به عشوه بردی جان
این عشوه خوش دو بار بایستی

گویند ز عشق درد دل خیزد
این درد دلم هزار بایستی

نهمار خوش است لیک پاینده
چون دولت شهریار بایستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.