هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه، احساس بی‌قراری و انتظار برای وصال معشوق است. شاعر از داغ‌های خونین، آتش دل و محنت‌هایش می‌گوید و به فضولی دیگران دربارهٔ حال درونی‌اش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده‌ای مانند 'داغ خونین' و 'آتش دل' است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد.

شمارهٔ ۲۴۱

ای از تو بی دلان را درمان درد حاصل
ما نیز دردمندیم از ما مباش غافل

ننشست گرد راهت با ما ز سربلندی
بااین روش که دارد کی می رسد بمنزل

این داغهاست خونین بر سینه پرآتش
یا شعله ها که سر زد دور از تو ز آتش دل

از صبر نیست گر من بر سر نمی کنم خاک
دریای محنتم را دشت فناست ساحل

شکر خدا نمردم وین هر دو آزمودم
شهدیست مرگ نافع زهریست هجر قاتل

اشکم روان و از پی سوی تو می دود دل
گویا که می کشندش از پیش با سلاسل

حیرت مکن فضولی از آتش درونم
کایینه دلم را شمعیست در مقابل
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.