هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که بدون یافتن نسیمی از زلف یار (نمادی از عشق الهی)، انسان همیشه در حسرت و ناکامی خواهد بود. او تأکید می‌کند که تمام وجود مادی و دنیوی مانند غبار است و تنها با گم شدن در عشق الهی می‌توان به حقیقت دست یافت. شاعر همچنین به اهمیت غم عشق و دوری از غرور و خودخواهی اشاره می‌کند و توصیه می‌کند که راه عشق را با جان و دل بپیماییم، زیرا فرصت‌ها محدود هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۵۱

گر تو نسیمی ز زلف یار نیابی
تا به ابد رد شوی و بار نیابی

یک دم اگر بوی زلف او به تو آید
گنج حقیقت کم از هزار نیابی

لیک اگر بنگری به حلقهٔ زلفش
تا ابد آن حلقه را شمار نیابی

هر دو جهان پرده‌ای است پیش رخ تو
لیک درین پرده پود و تار نیابی

حجله سرایی است پیش روی تو پرده
پرده بدر گرچه پرده‌دار نیابی

هرچه وجودی گرفت جمله غبار است
ره به عدم بر تو تا غبار نیابی

یافتن یار چیست گم شدن تو
تا نشوی گم ز خویش یار نیابی

غار غرور است در نهاد تو پنهان
غور چنین غار آشکار نیابی

گر نشوی آشنای او تو درین غار
غرقه شوی بوی یار غار نیابی

گر شودت ملک هر دو کون میسر
بگذری از هر دو و قرار نیابی

ملک غمش بهتر است از دو جهان زانک
جز غم او ملک پایدار نیابی

گر غم او هست ذره‌ایت مخور غم
زانکه ازین به تو غمگسار نیابی

هرچه که فرمود عشق رو تو به جان کن
ورنه به جان هیچ زینهار نیابی

می فکنی کار عشق جمله به فردا
می به نترسی که روزگار نیابی

پای به ره در نه و ز کار مکش سر
زانکه چو شد عمر وقت کار نیابی

بی‌ادب آنجا مرو وگرنه کشندت
در همه عالم چو خواستگار نیابی

سر چه فرازی پیاده شو ز وجودت
زانکه درین راه یک سوار نیابی

یک قدم این جایگاه بر نتوان داشت
تا سر صد صد بزرگوار نیابی

تو نتوانی که راه عشق کنی قطع
کین ره جانسوز را کنار نیابی

چند روی ای فرید در پی آن گل
خاصه تو زان سالکی که خار نیابی
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.