۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۷

لوح محفوظ است رویش زلف و خال و خط کلام
با تو گفتم معنی علم لدنی والسلام

قبله جان روی او دان در دو عالم تا ابد
گر به رب کعبه ایمان داری و بیت الحرام

گرد رخسار و دو زلف عنبرین می کن طواف
تا شوی حاجی و گردی در مسلمانی تمام

مظهر ذات خدا دان آن رخ چون ماه را
گر ز ابراری که جای اهل فضل است این مقام

جنت و غلمان و حور و کوثر و ماء معین
در رخ و زلفش ببین چون نور دیده در ظلام

قامت و زلف و دهانش چون الف لام است و میم
گر نداری صدق «والله العزیز ذوانتقام »

گر هوس داری نمازی کان بود مقبول حق
ابرویش محراب ساز و چشم مستش را امام

معنی توریت و فرقان شرح انجیل و زبور
از خطش برخوان که هست آن در عدد بی میم و لام

چشم جان بگشا و در مرآت رویش کن نظر
تا ببینی رؤیة الحوراء فی وجه الحسام

ای ز رویت آفتاب و ماه را نور و ضیا
وی ز حسنت حور و غلمان لطف و خوبی کرده وام

صورت نور تجلی روی چون ماهت نمود
همچو مصباح زجاج و باده روشن ز جام

قاصرات الطرف لم یطمث بیان حسن توست
آن که «حورا» گفت و «مقصورات »، ایزد، «فی الخیام »

هر که را حبل المتین زلف سمن سای تو نیست
همچو کافر در ضلالت می پزد سودای خام

ای «سواد الوجه فی الدارین » خال و خط تو
داده کار هردو عالم را به زیبایی نظام

تا به فضل حق نسیمی بنده عشق تو شد
چرخ و ماه و زهره و خورشید هستندش غلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.