هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند ماه، آفتاب، گل و شراب، شاعر عشق و اشتیاق خود را بیان می‌کند و از مفاهیمی مانند ریا و حقیقت نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارد.

شمارهٔ ۲۳۱

آن که ماه از شرم رویش بی نقاب آید برون
وز گریبانش سحرگه آفتاب آید برون

گفتمش: بر عارضت آن قطره های ژاله چیست؟
زیر لب خندید و گفت: از گل گلاب آید برون

آن که دعوی می کند در دور چشمت زاهدی
خرقه اش را گر بپالایی شراب آید برون

کی برون آید لبت از عهده بوسی که گفت
چون محال است کآب حیوان از سراب آید برون

گر بگویم قصه شوق تو با چنگ و رباب
ناله های زار از چنگ و رباب آید برون

از جگر گر خون بریزد دل، غذا سازد روان
قوت آتش باشد آن خون کز کباب آید برون

بر امید دیدن رویش نسیمی روز حشر
همچو نرگس از لحد مست و خراب آید برون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.