۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

همی بنازد ملک و هی ببالد بخت
بزیر سایه دارای تاج و داور تخت

ملک مظفر دین شهریار ملک آرای
که تخم داد پراکنده و جان کین پرهخت

هم از اتابک اعظم که دست فکرت وی
بهر دقیقه گشاید هزار عقده سخت

مهام مملکت آراسته بزور خرد
درخت دولت پیراسته به نیروی بخت

ز همتش تن فقراست ناتوان و دژم
ز فکرتش تن جهلست بیروان و کرخت

هم از سفیر کبیرش که نک به قسطنطین
به امر خسرو پیروزگر کشاند رخت

پرنس ارفع دولت که باغ دولت را
رخش چو تازه گلستی قدش چو سبز درخت

همی بتازد در عرصه هنر یکران
همی بکوبد بر تارک عدو یکلخت

ستیزه را ز حد مملکت ببرد پای
زمانه را بتن خود سری، بدر درخت

همیشه باد بداندیش شاه و صدر و سفیر
سیاه روی و تبه روزگار و وارون بخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷ - خطاب به انباز خویش خانم اقدس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.