هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، به توصیف عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد. او از بوسه‌های شیرین، وصال و دیدار معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که وجودش در راه معشوق فانی شود. شعر پر از تصاویر شاعرانه و عاطفی است که عمق احساسات شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل داشته باشند.

شمارهٔ ۴۳ - موشح بنام بدرالدوله سلطان بیگم

بوسه شیرین اگر زان لعلم ارزانی شود
دل رها از درد و تن دور از گرانجانی شود

روزی آید کان پری با من نشیند روبرو
از وصالش مشگلم مایل به آسانی شود

لعل شیرینش ببوسم چون شکر تا بامداد
دامنم از بوسه پر یاقوت رمانی شود

وقت صحبت آنچنان مستش کنم کاندر نشاط
لاله اش همرنگ می از راح ریحانی شود

هر کسی چیزی نثار دوست سازد لیک من
سر فشانم تا تنم بر دوست قربانی شود

لاابالی وار در کویش زنم لبیک شوق
طوف در کاهش دلم را کعبه ثانی شود

از خدا خواهم شبی آن ماه را گیرم ببر
نقد دیدارش مرا گنج سلیمانی شود

بوسه از رویش ستانم چنگ در مویش زنم
یا بمیرم تا وجودم در رهش فانی شود

گر ز هر مصرع بگیری حرف اول نام آن
ماه تابان آشکار از نور یزدانی شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.