۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹ - فکاهی

به و لله و به با لله و به تا لله
بسی جز کلام الله پر نور

به الیاس و به خضر و دشت کنعان
به موسی و شب تار و که طور

به تخت کیقباد و تاج جمشید
به نور بامداد و شام دیجور

به صلصائیل و میکائیل و جبریل
به عزرائیل و اسرافیل و ناقور

به خوف زندگان ازحمله مرگ
به هول مردگان از نفخه صور

به حق آن سر نمروک حیدر
به روح والد مرحوم مبرور

به آن شاه چراغ و سوی سلمان
به آن موم سفید و شمع کافور

به یال ذو الجناح و گوش غضبان
به تنگ دلدل و قشون یعفور

به اندرزی که در دشت فلسطین
ز خر بگرفت بلعم پور با عور

که گر مدیون این وجهم خداوند
کند با بت مرا در حشر محشور

ازین گفتار قاضی خشمگین شد
به صد تلخی برآورد از جهان شور

به فریاد بلند سهمگین گفت
که این انکار هست از عاقلان دور

پس از اقرار انکار تو بیجاست
میفکن عامدا خود را بمحظور

بده یا رد دعوی کن به برهان
که غیر از این دو شرعا نیست دستور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸ - در مقدمه طبع شاهنامه در وصف دربار مظفرالدین شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.