۱۳۲ بار خوانده شده

بخش ۱۱ - گفتار فیض الله بزبان مردم خانقاه

چه نشتی که رانئا زن خیننه
ایواره مچاپن کور سیننه

خنقای دامن میشه تل خاک
تواته گرفتن به قصد هلاک

بوم تمبیره مه غیکم دورو
وری تو که اومادنه روبرو

بوای نازنینته کور شد اجاق
ببرزی قلا در تو قاب و قچاق

وری بجی خانم دمین قلا
که آقا حسن خان میالات حالا

تو بیدی که گفتی حسن خان کیه
اگه مردی حالا وری بین شیه

بیا که اماده ایش با ماصل
دخیلت خانم جان نبا تو ماطل

زمسته رعیت متو چه همه
نمشکه هو شکه دبالات قمه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰ - عزیمت سپاه و خبردادن فیض الله به بانوی خانقاه
گوهر بعدی:بخش ۱۲ - ترجمه کلمات مزبوره بفارسی با بانوی خانقاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.