هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، خاکساری، فقر معنوی، و جستجوی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در راه عشق، خود را فقیر و نیازمند می‌بیند و معشوق را همچون لیلی و خورشید توصیف می‌کند. همچنین، از صبر و حیرت در عشق و نقش عشق در هدایت عاشق به سوی معشوق صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۶

خاکساری بس که ما را شهپر بال رساست
گرد ما را از ضعیفی خانه بر دوش هواست

سایه از افتادگی خورشید دارد در بغل
دستگاه مفلسی را اعتبار کیمیاست

تا توانی کار اندر مزرع دل تخم اشک
دانه این کشت را ز ابر کرم نشو و نماست

هر کجا باشد همان لیلی بود منظور او
در دل مجنون مگر آئینه گیتی نماست؟!

دوش پای ما مگر از مرکز غم شد برون؟!
هر چه می آید به ما امروز از پرگار ماست!

تا به عرض جلوه آمد عکس رخسار گلش
جوهر آئینه زیر شبنم موج حیاست

قطره ای ظاهر نشد از جوشش شوق دلم
آب این سرچشمه را از موج زنجیری به پاست

می کنم کوه دلم را از غمش چون کوهکن
لیک چون من کی کسی در عشق او صبر آزماست؟!

عالمی محوند چون آئینه در راه غمش
دیده عشاق را سرمشق حیرت نقش پاست

حاصل عشقت که ابرویش گواهی می دهد
چون کمان خمیازه ات آغوش این قد دوتاست

شد یقینم طغرل از درس محبت این سخن
رهبر عاشق سوی معشوق نقش بوریاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.