هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و حسرت عاشق از هجران معشوق است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند عقیق، لعل، هلال و میخانه، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از بی‌پروایی و ظلم معشوق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت و درد هجران ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۸

عقیق از حسرت لعل تو خون است
هلال از شرم ابرویت نگون است

به حالم رحم کن ای شوخ ظالم
که از هجر تو احوالم زبون است!

چو من از یک نگه صد کشته داری
می میخانه چشمت فسون است

دلم بردی و دلداری نکردی
انیسم محنت و یارم جنون است!

به یاد حسرت میم دهانت
قد عشاق از غم همچو نون است!

بیا ای جان که جان مستمندت
به استقبال تو از تن برون است

الا ای شوخ بی پروای ظالم
نمی پرسی که احوال تو چون است!

گل روی تو را تا دید طغرل
دلش چون غنچه دائم غرق خون است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.