۲۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴ - تتبع یار عزیز

ای ز آتش می در گل روی تو اثرها
در سینه ازان آتشم افتاده شررها

سنگ لب رودی ز قتیل تو رود خون
باشد ز تموج به کنار آمده سرها

در خلعت گلگون قد رعنای تو سرو است
کو نشو و نما یافته با خون جگرها

هر نخل تمنی که به عشق تو نشاندیم
از سنگ ملامت همه آورده ثمرها

از عشق یکی مغبچه در دیر مغان دوست
آورده پی جرعه می روی به درها

بی راهبری دشت فنا طی نتوان کرد
کافزونست درو ازحدو اندازه خطرها

فانی بود و جام می و عشق و خرابات
کز دهر مراد این شد و بیهوده دگرها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳ - اختراع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.