هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد تا جام شراب را به او بدهد تا از مشکلات و ناآرامی‌های زندگی رهایی یابد. شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که دنیا پر از نابرابری و سختی است و تنها با نوشیدن شراب می‌توان از این مشکلات فرار کرد. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که بحث‌های فلسفی و عرفانی مانند آنچه بایزید و شبلی و کرخی مطرح کرده‌اند، سودی ندارد و هر کس باید به کار خود بپردازد.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب‌خواری و مفاهیم مرتبط با آن، این متن را برای سنین بالاتر مناسب می‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۴

ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را
ساعتی آرام ده این عمر بی آرام را

میر مجلس چون تو باشی با جماعت در نگر
خام در ده پخته را و پخته در ده خام را

قالب فرزند آدم آز را منزل شدست
انده پیشی و بیشی تیره کرد ایام را

نه بهشت از ما تهی گردد نه دوزخ پر شود
ساقیا در ده شراب ارغوانی فام را

قیل و قال بایزید و شبلی و کرخی چه سود
کار کار خویش دان اندر نورد این نام را

تا زمانی ما برون از خاک آدم دم زنیم
ننگ و نامی نیست بر ما هیچ خاص و عام را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.