۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸

مرحبا مرحبا برای هلالا
آسمان را نمای کل کمالا

چند ازین پرده ز آفتاب برون آی
جان ما را بخر ز دست خیالا

اندر آی اندر آی تا بشناسیم
از جمال تو حال را ز محالا

ای همه روی بر خرام به منظر
تا رهد دیده زین شب همه خالا

اشهب صبح در گریزد از شرم
چون بجنبد ز ابلق تو دوالا

روشنی را نشان به اوج شرف بر
تیرگی را فگن به برج و بالا

ای ز پرده زمانه آمده اینجا
مرحبا مرحبا تعالی تعالا

عقل و دینمان ببر تراست مباحا
جان و دلمان ببر تراست حلالا

تا سنایی چو دید گوید ای مه
حبذا و جهک المبارک فالا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.