۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

خوش آن ساعت که یار از لطف گردد همنشین ما را
برآید جان و دل ز امید و بیم مهر و کین ما را

خوشی و ناخوشی وصل و هجر اوست ما را خوش
که گاهی دوست میخواهد چنان گاهی چنین ما را

بشکر اینکه داری جمع سازوبرک نیکوئی
تهی دامن مران از خرمنت چون خوشه‌چین ما را

مذاق ما ز شهد وصل شیرین کن بگو تاکی
پسندی تلخ‌کام از حسرت این انگبین ما را

من و مشتاق نتوانیم رفتن از درت کانجا
وفا برپای دل‌بسته است بند آهنین ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.