هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زبان پرنده‌ای اسیر در قفس بیان می‌شود. شاعر از درد اسارت، فراق و ناله‌های زار پرنده می‌گوید و با تصاویر شاعرانه‌ای مانند دل پرخون، چشم‌های اشک‌بار و جام خالی، احساسات عمیق غم و حسرت را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌ای به عشق و زیبایی معشوق دارد که با خط و خال مشکینش شب و روز شاعر را سیاه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد اسارت و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸

به مرغی داده گردون از ازل فرخنده بالی را
که بنشیند گهی برطرف بام آن قصر عالی را

دل صیاد درخون می‌طپد از ناله زارم
که دارد از اسیران قفس این عجز نالی را

دلم از خون تهی گشته است و بر چشمم چنان بیند
که مخموری به حسرت بنگرد مینای خالی را

جز آن مه کز خط و خالش سیه باشد شب و روزم
که از مشکین غزالان دارد این خوش خط و خالی را

کجا حال دل‌پر خون ما داند سیه مستی
که نشناسد ز هم جام پر و مینای خالی را

دهد صاف میم از جام زر ساقی چه لطفست این
نیرزم منکه درد باده و جام سفالی را

از آن آتش طبیعت چون رهم سالم سپند آسا
که از حد برده‌خوی تند او بی‌اعتدالی را

ز خود مشتاق شهد افشان چو طوطی نیست منقارم
کز آن آئینه رو دارم من این شیرین مقالی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.