هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن میگوید و احساسات خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از غم و شادی، امید و ناامیدی، و جدایی و وصال سخن میگوید و به نوعی درگیر احساسات متضاد است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیم فلسفی و عرفانی در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۰
گر تو پنداری که جز تو غمگسارم نیست هست
ور چنان دانی که جز تو خواستگارم نیست هست
یا به جز عشق تو از تو یادگارم هست نیست
یا قدم در عشق تو سخت استوارم نیست هست
یا به جز بیدادی تو کارزارم هست نیست
یا به بیداد تو با تو کارزارم نیست هست
یا سپید و روشن از تو کار و بارم هست نیست
یا سیاه و تیره بی تو روزگارم نیست هست
یا بر امید وصالت شب قرارم هست نیست
یا در اندوه فراقت دل فگارم نیست هست
یا فراقت را به جز ناله شعارم هست نیست
یا وصالت را شب و روز انتظارم نیست هست
گر دگر همچون سنایی صید زارم هست نیست
یا اگر شیریست او آنگه شکارم نیست هست
ور چنان دانی که جز تو خواستگارم نیست هست
یا به جز عشق تو از تو یادگارم هست نیست
یا قدم در عشق تو سخت استوارم نیست هست
یا به جز بیدادی تو کارزارم هست نیست
یا به بیداد تو با تو کارزارم نیست هست
یا سپید و روشن از تو کار و بارم هست نیست
یا سیاه و تیره بی تو روزگارم نیست هست
یا بر امید وصالت شب قرارم هست نیست
یا در اندوه فراقت دل فگارم نیست هست
یا فراقت را به جز ناله شعارم هست نیست
یا وصالت را شب و روز انتظارم نیست هست
گر دگر همچون سنایی صید زارم هست نیست
یا اگر شیریست او آنگه شکارم نیست هست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.