هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران سخن میگوید و از جام شراب به عنوان وسیلهای برای فراموشی دردهای عشق یاد میکند. او از ناامیدی و بیقراری در فراق معشوق میگوید و به دنبال آرامش در مستی است. همچنین، شاعر به ناپایداری زمان و ناشناخته بودن آینده اشاره میکند و عشق را تنها راه رهایی از این جهان ناپایدار میداند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند عشق، هجران، ناامیدی و ناپایداری زمان است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۶۲
جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست
تا به کام او شوم این کار جز ناکام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستی کنم
زان که در هجر دلارامم مرا آرام نیست
ای پسر دی رفت و فردا خود ندانم چون بود
عاشقی ورزیم و زین به در جهان خودکام نیست
دام دارد چشم ما دامی نهاده بر نهیم
کیست کو هم بسته و پا بستهٔ این دام نیست
تا به کام او شوم این کار جز ناکام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستی کنم
زان که در هجر دلارامم مرا آرام نیست
ای پسر دی رفت و فردا خود ندانم چون بود
عاشقی ورزیم و زین به در جهان خودکام نیست
دام دارد چشم ما دامی نهاده بر نهیم
کیست کو هم بسته و پا بستهٔ این دام نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.