هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید. او از جفای معشوق و ناعادلانه بودن دنیا شکایت دارد، اما در عین حال به می‌و عشق و مستی می‌پردازد. همچنین از نابرابری اجتماعی و ظلم سلاطین و ثروتمندان انتقاد می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی پیچیده، انتقادات اجتماعی تند و اشاره به مصرف شراب است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست.

شمارهٔ ۲۵۷

خوشاب بزمی که سرخوش از شراب صحبت جانان
برقص آیم چو مستان دست‌کوبان پای‌افشانان

بیک جام میم کافر شناسد زاهد و داند
مسلمان خویش را و میخورد خون مسلمانان

ز بیقدری کشم از آسمان نازی درین محفل
که دارد میزبان سفله بر ناخوانده مهمانان

دلم خون شد ز شوق نارپستان بتان تا کی
خورم حسرت ز نخل قامت این نارپستانان

ننالم از جفای گلرخان اما گذشت از حد
برین مسکین گدایان جور این مغرور سلطانان

من و میخانه کانجا دامن رندان دردی کش
زند صد طعنه بر دامان پاک پاکدامانان

مده زلف پریشان اینقدر بر باد اگر آگه
شوند از سستی پیمان‌خویش این سست‌پیمانان

چه از مشکین خطان و عنبرین زلفان جز این دیدم
که روزم تیره شد زینان و شامم تارتر زآنان

معاذالله بصد خواری کشم پا از درت اما
گذشت از حد جفای پاسبانان جور دربانان

بر او کیستم مشتاق پیش حضرت شاهی
ستاده بنده ای از جان دعاگویان ثناخوانان
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.