۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۷

خوشا مستی و عشق نازنینی
نه آئینی نه کیشی و نه دینی

حذر کن ای زبردست از ضعیفان
که دستی هست در هر آستینی

ره ما تیره و هر گام صد چاه
نه راه پس نه چشم پیش‌بینی

چه آسوده است آن کز خلق گیتی
نه مهری در دلش باشد نه کینی

مکن از دیدنت منعم چه باشد
زیان خرمنی از خوشه چینی

نمیگردد شراب انگور صدسال
اگر در خم نماند اربعینی

وفا تخمیست در آب و گل ما
نروید این گیاه از هر زمینی

بیاساقی که مستی کیش عشق است
برو زاهد چه دنیائی چه دینی

شود تا نقش بروی اسم اعظم
کجا شایسته باشد هر نگینی

نه راهی در درون پرده مشتاق
نه کس را از برون علم‌الیقینی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.