هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت روشنایی درونی و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید می‌کند. شاعر از خرابات (محل عرفانی) سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در این مکان، جایی برای تظاهر و خودنمایی نیست. او از مخاطب می‌خواهد که از قیل و قال دنیوی دوری کند و به جای آن، به جستجوی حقیقت درونی بپردازد. شاعر همچنین به وحدت وجود اشاره می‌کند و بیان می‌کند که در نهایت، تنها خداوند است که باقی می‌ماند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند وحدت وجود، رهایی از تعلقات دنیوی و جستجوی حقیقت درونی، معمولاً برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نیستند و نیاز به سطحی از تجربه و تفکر دارند.

غزل شمارهٔ ۸۴

در دل آن را که روشنایی نیست
در خراباتش آشنایی نیست

در خرابات خود به هیچ سبیل
موضع مردم مرایی نیست

پسرا خیز و جام باده بیار
که مرا برگ پارسایی نیست

جرعه‌ای می به جان و دل بخرم
پیش کس می بدین روایی نیست

می خور و علم قیل و قال مگوی
وای تو کاین سخن ملایی نیست

چند گویی تو چون و چند چرا
زین معانی ترا رهایی نیست

در مقام وجود و منزل کشف
چونی و چندی و چرایی نیست

تو یکی گرد دل برآری و ببین
در دل تو غم دوتایی نیست

تو خود از خویش کی رسی به خدای
که ترا خود ز خود جدایی نیست

چون به جایی رسی که جز تو شوی
بعد از آن حال جز خدایی نیست

تو مخوانم سنایی ای غافل
کاین سخنها به خودنمایی نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.