هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او به حدی است که هیچ‌کس مانند او عاشق و دلداده نخواهد بود. او از رنج‌ها و سختی‌هایی که در راه عشق متحمل شده سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی دوستش نیز نمی‌تواند مانند او وفادار و دلسوز باشد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که دیگر چیزی از او باقی نمانده و بازگشتی در کار نیست.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، زبان و ساختار شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۳

ایام چو من عاشق جانباز نیابد
دلداده چنو دلبر طناز نیابد

از روی نیاز او همه را روی نماید
یک دلشده او را ز ره ناز نیابد

بگداخت مرا طرهٔ طرارش از آن سان
پیشم به دو صد غمزهٔ غماز نیابد

چونان شده‌ام من ز نحیفی و نزاری
کز من به جز از گوش من آواز نیابد

رفت‌ست بر دوست نیاید بر من دل
داند که چنو یک بت دمساز نیابد

گشتست دل آگاه که من هیچ نماندم
زان باز نیاید که مرا باز نیابد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.