هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که دلش از مهر معشوق سرد نمی‌شود و حتی اگر زمانه و شرایط مساعد نباشند، باز هم به یاد معشوق است. شاعر از درد و دریغی که از عشق می‌کشد سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی اگر تمام جهان بر سرش فرود آید، باز هم از عشقش دست برنمی‌دارد. او همچنین از خصومت دیگران با خود و جنگ‌هایی که با آنها دارد، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیم درد و رنج ناشی از عشق و مقاومت در برابر مشکلات برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک‌تر است.

غزل شمارهٔ ۱۰۳

منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد
ز یاد تو نبوم فرد اگر بوم ز تو فرد

اگر زمانه ندارد ترا مساعد من
زمانه‌را و تو را کی توان مساعد کرد

جز آنکه قبله کنم صورت خیال ترا
همی گذارم با آب چشم و با رخ زرد

همه دریغ و همه درد من ز تست و ز تو
به باد تو گرم و به باد سرد تو سرد

من آن کسم که مرا عالمی پر از خصمند
همی برآیم با عالمی به جنگ و نبرد

گر از تو عاجزم این حال را چگونه کنم
به پیش خصمان مردم به پیش عشق نه مرد

روان و جانی و مهجور من ز جان و روان
به یک دل اندر زین بیشتر نباشد درد

اگر جهان همه بر فرق من فرود آید
به نیم ذره نیاید به روی من برگرد

دریغم آنکه به فصل بهار و لاله و گل
به یاد روی تو درد و دریغ باید خورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.