هوش مصنوعی:
در این شعر، شاعر از درد عشق و جفای معشوق میگوید. او بیان میکند که معشوق وعدههایش را عملی نکرده و به جای وفا، جفا کرده است. شاعر از ناتوانی خود در رهایی از این عشق و تحمل درد و رنج آن سخن میگوید و در نهایت، به صبر در برابر هجران و درد عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند درد عشق، جفا، و صبر است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۶
سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد
چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد
دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم
هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد
جفا نمود و نبخشود و دل ربود و نداد
وفا بگفت و نکرد و جفا نگفت و بکرد
چو پیشم آمد کردم سلام روی بتافت
چو آستینش گرفتم گفت بردا برد
نه چارهای که دل از دوستیش برگیرم
نه حیلهای که توانمش باز راه آورد
بر انتظار میان دو حال ماندستم
کشید باید رنج و چشید باید درد
ایا سنایی لولو ز دیدگانت مبار
که در عقیلهٔ هجران صبور باید مرد
چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد
دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم
هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد
جفا نمود و نبخشود و دل ربود و نداد
وفا بگفت و نکرد و جفا نگفت و بکرد
چو پیشم آمد کردم سلام روی بتافت
چو آستینش گرفتم گفت بردا برد
نه چارهای که دل از دوستیش برگیرم
نه حیلهای که توانمش باز راه آورد
بر انتظار میان دو حال ماندستم
کشید باید رنج و چشید باید درد
ایا سنایی لولو ز دیدگانت مبار
که در عقیلهٔ هجران صبور باید مرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.