هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که او را کمال مطلق و جمال حقیقی می‌داند. شاعر از غم عشق و وصال سخن می‌گوید و دین خود را عشق به معشوق می‌داند. او از زوال اقبال خود و دوام اقبال معشوق سخن می‌گوید و در نهایت، وصال با معشوق را آرزوی نهایی خود می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند زوال اقبال و وصال ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴

دلبر من عین کمالست و بس
چهرهٔ او اصل جمالست و بس

بر سر کوی غم او مرد را
هر چه نشانست وبالست و بس

در ره او جستن مقصود از او
هم به سر او که محالست و بس

از همه خوبی که بجویی ز دوست
بوسه ای از دوست حلالست و بس

چند همی پرسی دین تو چیست
دین من امروز سوالست و بس

نزد تو اقبال دوامست و عز
نزد من اقبال زوالست و بس

حالی یابم چو کنم یاد ازو
دین من آن ساعت حالست و بس

پرده منم پیش چو برخاستم
از پس آن پرده وصالست و بس
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.