هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و محبت به معشوق سخن میگوید و از درد فراق و انتظار مینالد. او از عشق به عنوان پرورشدهنده خود یاد میکند و از معشوق میخواهد که به حرفهایش گوش دهد. شاعر همچنین به صبر ایوب اشاره میکند و از شوخطبعی معشوق شکایت دارد. در پایان، او به یوسف و یعقوب اشاره میکند و امید به دیدار معشوق را بیان میدارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی مانند یوسف و یعقوب ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۱
شرم می آید ز قاصد طفل محبوب مرا
بر سر راهش بیندازید مکتوب مرا
دست پرورد توام ای عشق، پاس من بدار
هرکه بیند از تو می داند بد و خوب و مرا
فرصتت بادا که می باید ستمکاری چنین
این قرار و طاقت و این صبر ایوب مرا
نازپرورد وصالم گوش بر حرفم مکن
آرزو بسیار باشد طبع محبوب مرا
بی سوالی خون خود در حشر می بخشم به او
زان که دانم از طلب عارست مطلوب مرا
شوخ طبعی، ز اختلاط غیرمنعت چون کنم
بیش ازین نتوان شنیدن حرف دلکوب مرا
امشب از یوسف رخی چشم «نظیری » روشن است
باز نوری هست در کاشانه یعقوب مرا
بر سر راهش بیندازید مکتوب مرا
دست پرورد توام ای عشق، پاس من بدار
هرکه بیند از تو می داند بد و خوب و مرا
فرصتت بادا که می باید ستمکاری چنین
این قرار و طاقت و این صبر ایوب مرا
نازپرورد وصالم گوش بر حرفم مکن
آرزو بسیار باشد طبع محبوب مرا
بی سوالی خون خود در حشر می بخشم به او
زان که دانم از طلب عارست مطلوب مرا
شوخ طبعی، ز اختلاط غیرمنعت چون کنم
بیش ازین نتوان شنیدن حرف دلکوب مرا
امشب از یوسف رخی چشم «نظیری » روشن است
باز نوری هست در کاشانه یعقوب مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.