هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، به موضوع عشق و دلدادگی، رهایی از تعلقات دنیوی، و زیباییهای معشوق میپردازد. شاعر از عشق سخن میگوید که باعث رهایی از بندهای دنیا شده و عاشقان را مجنون وارسته میکند. همچنین، به تمایل عارفان به زیبایی معنوی و بیاعتنایی به دنیا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۶۸
عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق
نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ
مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت
دست در گردن معشوق حمایل دارم
نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت
عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند
هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت
محضر بندگی از مرتبه من بیش است
این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت
پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست
شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت
بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت
اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت
طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست
پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق
نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ
مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت
دست در گردن معشوق حمایل دارم
نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت
عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند
هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت
محضر بندگی از مرتبه من بیش است
این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت
پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست
شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت
بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت
اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت
طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست
پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.