هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید. او از بی‌تابی و ناآرامی خود در روزهای گذشته به دلیل غم و اندوه عشق یاد می‌کند. با وجود حضور در میان جمع، تنها به یاد معشوق بوده و در دریای اشک و دعا غوطه‌ور بوده است. او از تیرهای هجران و درد عشق می‌گوید و در نهایت، بی‌قراری و لرزش خود را مانند سیماب توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۱

از فلک در تاب بودم دی و دوش
وز غمت بی تاب بودم دی و دوش

با لب خشک از سرشک دیدگان
در میان آب بودم دی و دوش

گاه می‌خوردم گه از بحر دعا
روی در محراب بودم دی و دوش

بی رخ تو در میان بحر آب
با نبید ناب بودم دی و دوش

از کمان هجر در صحرای درد
تیر در پرتاب بودم دی و دوش

صحبت دیدار تو جستم همی
گر چه با اصحاب بودم دی و دوش

بی تو لرزان و طپان بر روی خاک
راست چون سیماب بودم دی و دوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.