۲۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۷

این کعبه را بنا نه به باطل نهاده اند
بس معنی و جمال درین گل نهاده اند

درمانده گشته است به این کار و بال عقل
هر سو هزار عقده مشکل نهاده اند

زین گل چه دیده اند مگر حاملان عرش
کز رنج ره به بادیه محمل نهاده اند

قلزم به شور رفته و عمان نشسته تلخ
زین آب زندگی که به ساحل نهاده اند

آه این چه دوستی است که سرهای یکدگر
خویشان بریده در ره قاتل نهاده اند

خوارم مکن که ریختن آب روی را
با خون صد شهید مقابل نهاده اند

بر هر که هوشیار بود اعتراض کن
مستان قدم به بزم تو غافل نهاده اند

بنمای رخ تمام که شاهانه چیده اند
شاهان که خان به دعوت سایل نهاده اند

گردن بنه به تیغ «نظیری » که عاشقی
بر سر کلاه مردم عاقل نهاده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.