۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۵

بگو به دیر خرابات السلام و مترس
به جام و مغبچه در باز ننگ و نام و مترس

حضور وقت در آمیزش محبانست
کمرگشای و لبالب بنوش جام و مترس

رمیدگی حریف از حجاب هشیاریست
به مستی افت و درانداز حرف کام و مترس

به دست دامن توفیق دیر می آید
گهی که دست دهد کار کن تمام و مترس

طرب چو رو به کس آورد برنمی گردد
نقاب زهره بکش از فراز بام و مترس

گرت هواست که با ننگ و نام عیش کنی
به جوع و صمت ریایی نما قیام و مترس

به یک دو چله که تسخیر ابلهان کردی
دگر ز گوشه خلوت برون خرام و مترس

به هر مقام که خواهند خامشت یابند
هوای اوج دگر کن از آن مقام و مترس

همین که خرقه تزویر و شید پوشیدی
جوال شعبده پر ساز از عوام و مترس

شود که دامن حالیت هم به دست افتد
به زلف چنگ بزن چنگ اعتصام و مترس

ببین به شست که دولت نگین جم انداخت
بگستران به امیدی همای دام و مترس

سروش عیش «نظیری » ز راه عشاق است
رو از پیمبر نی گوش کن پیام و مترس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.