هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عدالت، تواضع، مروت، و پیامدهای فتنه‌انگیزی می‌پردازد. شاعر از ظلم و تکبر انتقاد می‌کند و بر اهمیت مهربانی و انصاف تأکید دارد. همچنین، به تأثیرات منفی جنگ و پشیمانی اشاره می‌شود و ارزش نصیحت و خرد را یادآوری می‌کند. در پایان، شاعر به زیبایی‌های نو و کهنه و اهمیت حفظ ارزش‌ها اشاره می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۳۵

گر جهان کشته بیداد شود برگذرش
از تکبر به سوی خلق نیفتد نظرش

به قفا رو نکند بهر تسلای دلی
گرچه یک شهر به فریاد رود بر اثرش

هرکه را فتنه او برد به یک بار ببرد
هیچ کس باز نیابد که بگوید خبرش

به سر و مال اسیرانش امان می خواهند
کس نگوید که مروت نبود این قدرش

بس که از جنگ و پشیمانی او می ترسند
مفت گویان نفروشند نصیحت به زرش

لؤلوی دیده مردم به خزف نشمارد
لیک خواهد که بریزند به دامن گهرش

هرکه را شهرت سودای زلیخا باشد
ماه گل پیرهن آرند همه از سفرش

مژده کام به ما داد دهانش ز اول
کس چه داند که همه هیچ بود چون کمرش

بخت ما را که مه چارده در ابر بود
نکند جز به غلط ناله خروس سحرش

آن هما کز نظر همت ما برمی خاست
بود با نام تو آموخته کندیم پرش

وان تذروی که دم از فرط محبت می زد
بود از سرو تو آویخته دادیم سرش

هرچه نیکوست نو و کهنه «نظیری » نیکوست
خشک سازیم رطب چون نفروشیم ترش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.