هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق غم و اندوه خود سخن می‌گوید. او از گریه، دوری از معشوق، و تأثیرات این دردها بر زندگی خود می‌نویسد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند عشق، جنون، و تحولات درونی دارد. در نهایت، شاعر از رنج‌هایش می‌گوید و چگونه این رنج‌ها او را دگرگون کرده‌اند.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند جنون، رنج، و دگرگونی‌های درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۴۷

مطرب به گوشم زد نوا از گریه محزون کردمش
ساقی به دستم داد می پیمانه پر خون کردمش

شد هرکه گاهی همرهم، بی خانمان شد همچو من
با هر که بنشستم دمی چون خویش مجنون کردمش

شد شورش سودای من در هر سرمه بیشتر
رامم نگردید آن پری چندان که افسون کردمش

بازآ که از شرم گنه سر تا قدم بگداختم
کوهی که در ره داشتم از گریه هامون کردمش

از اشک و آه نیمه شب زیر و زبر کردم جهان
گردون بدی گر کرده بود اختر دگرگون کردمش

قربان آن مژگان شوم کز حق آن نایم برون
صد زخم بردم وام ازو یک سینه مرهون کردمش

سرو چمن را راستی دهقان به ناز آمیخته
گر در نظر آمد کجی بر طبع موزون کردمش

از داغ مهجوری تو بر دل نشانی مانده بود
همچون مه نو دم به دم از مهر افزون کردمش

از بس به تلخی در جگر بی یار دزدیدم نظر
خون «نظیری » ریختم وز خویش ممنون کردمش
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.