هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از این که دلش را دوباره به دام عشق سپرده و از عشق جدیدی سخن می‌گوید که باعث شده کارش از دست برود. شاعر با وجود نادانی در عشق، پشیمان نیست و از مهر و عشق به معشوق خود لذت می‌برد. او از زیبایی معشوق و شکستن توبه‌اش در عشق سخن می‌گوید و در نهایت از ساقی می‌خواهد که با شراب او را مست کند تا از رنج عشق رهایی یابد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق و دلبستگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۷

الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم

مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو
دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم

اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی
ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم

چو روی خوب او دیدم ز خوبان مهر ببریدم
ز جورش پرده بدریدم ز عشقش توبه بشکستم

چو باری زین هوس دوری چو من دانم نه رنجوری
به من ده بادهٔ سوری مگر یک ره کنی مستم

کنون از باده پیمودن نخواهم یک دم آسودن
که نتوان جز چنین بودن درین سودا که من هستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.