۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۵

شاهدی بر سر این کوچه پدیدار شده
هر که زین راه گذشتست گرفتار شده

گل که خندان و شکفتست به این می نازد
که به پای دلش از کوچه ما خار شده

گر بارزی که مقیم سر کویش گردی
بس غریبان نگری بی دل و بی یار شده

بس کند غارت هندو و مسلمان زلفش
بر سر کوش به هم سبحه و زنار شده

آشیان همه مرغان چمن ویران کرد
که به شب نرگسش از زمزمه بیدار شده

ماه کنعان سفری کرد که بازاری دید
یوسف ماست که راهش همه بازار شده

صد حسین از لب او شربت کامی نچشید
بر سر کویش ازین عربده بسیار شده

هر که را جان و دلی هست کند در کارش
زود بینی دو جهان بر سر این کار شده

هجر و مخموری همسایه «نظیری » سهل است
بخت آن مست که در میکده هشیار شده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.