هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و وفاداری بی‌حد و مرز خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که حاضر است هرگونه رنج و جفا را به خاطر معشوق تحمل کند و حتی جان خود را فدا کند. شاعر از عشق به معشوق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که تمام وجودش را تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۹

من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم
دیده حمال کنم بار جفای تو کشم

ملک الموت جفای تو ز من جان ببرد
چون به دل بار سرافیل وفای تو کشم

چکند عرش که او غاشیهٔ من نکشد
چون به جان غاشیهٔ حکم و رضای تو کشم

چون زنان رشک برند ایمنی و عافیتی
بر بلایی که به جای تو برای تو کشم

نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم
نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم

گر خورم باده به یاد کف دست تو خورم
ور کشم سرمه ز خاک کف پای تو کشم

جز هوا نسپرم آنگه که هوای تو کنم
جز وفا نشمرم آنگه که جفای تو کشم

بوی جان آیدم آنگه که حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم آنگه که بلای تو کشم

به خدای ار تو به دین و خردم قصد کنی
هر دو را گوش گرفته به سرای تو کشم

ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی
هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم

من خود از نسبت عشق تو سنایی شده‌ام
کی توانم که خطی گرد ثنای تو کشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.