هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند ناپایداری دنیا، لذت‌گرایی، تفاوت در باورها و اعمال انسان‌ها، و سرانجام انسان در روز قیامت می‌پردازد. شاعر از تفاوت میان خود و دیگران در رویکرد به زندگی و دین سخن می‌گوید و به سرنوشت نهایی انسان در آخرت اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند لذت‌گرایی و تفاوت در باورها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۰

چو دانستم که گردنده‌ست عالم
نیاید مرد را بنیاد محکم

پس آن بهتر که ما در وی مقیمیم
شبان و روز با هم مست و خرم

مرا زان چه که چونان گفت ابلیس
مرا زان چه که چونین کرد آدم

تو گویی می مخور من می خورم می
تو گویی کم مزن من می‌زنم کم

فتادی تو به کعبه من به خاور
الا تا چند ازین دوری و درهم

من و خورشید و معشوق و می لعل
تو و رکن و مقام و آب زمزم

ترا کردم مسلم کوثر و خلد
مسلم کن مرا باری جهنم

به فردوس از چه طاعت شد سگ کهف
به دوزخ از چه عصیان رفت بلعم

تو گر هستی چو بلعم در عبادت
من آخر از سگی کمتر نیم هم

سرانجام من و تو روز محشر
ندانم چون بود والله اعلم

سخن‌گویی تو همواره ز اسلام
همه اسلام تو صلوات و سلم

زدن در کوی معنی دم نیاری
همه پیراهن دعوی زنی دم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.